- این مثل کنایه از قدرت و نیرومندی عشق است که از دیوار آهنین نیز نفود می کند و میگذرد.
- ولتر فیلسوف ، مورخ و نمایشنامه نویس معروف فرانسوی معتقد است که:
عشق قوی ترین و نیرومندترین سپاهی است که در یک لحظه بر قلب و مغز و جسم حمله ور می شود.
- هربرت شیب من می گوید:
بر روی دروازه قلبم نوشتم (( ورود ممنوع ))
اما عشق خنده کنان گفت: من در همه جا داخل می شوم !!!
* * * * * * * * * *
- این مثل اشاره به قدرت لایزال عشق است ، عاشق بر معشوق و مرید بر مراد هیچوقت اعتراض ننموده و تمام اعمال او را خوب و بی عیب می بیند.
- سعدی می فرماید:
آنجا که ارادت بود انکار نباشد
گر دست به شمشیر کنی مهر همان است
- عشق آدم را کور می کند تا زشتیها را نبیند ، کر میکند تا پند ها و آزموه های بزرگان را نشنود.
- عاشق محبوبش را سنبل برگزیده ترین موجودات عالم میداند.
- عشق ستار عیوب گناهان است.
* * * * * * * * * *
- منظور این مثل این است که در عشق و جنگ غالبا از همه وسائل برای فتح هدف نهایی استفاده می کنند.
- بین دعوا حلواخیرات نمی کنند.
- عشق و رشک از هم جدا نیستند.
- در جنگ و عشق همه کاری جایز است.
- تمثیلی زیبا از سوزنی سمرقندی:
در همه جا گویی دشنام مده ، پس چه دهم؟
مرغ بریان دهم و بره و حلوا و حریر؟
* * * * * * * * * *
- این مثل در بیان جذب همجنس و افراد همگن و همانند نسبت به هم است ، درحالیکه در مورد آدم های خودپسند و مغرور و فرعون صفت این قاعده صدق نمی کند و به جای عشق و محبت موجب نفرت و بیزاری میگردد.
- استاد سخن سعدی تمثیل بسیار زیبایی دارد:
دو عاشق را نباشد کین و پیکار
نه دانایی ستیزد با سبکسار
اگر نادان به وحشت سخت گوید
خردمندش بنرمی دل بجوید
دو صاحبدل نگهدارند موئی
همیدون سرکش و آزرم جویی
وگر بر هر دوجانب جاهلانند
اگر زنجیر باشد بگسلانند
* * * * * * * * * *
- این مثل در بیان نگاه عاشقانه است که حاوی معنا مفهوم و راز و رمز ، مهر و محبت است اگرچه زبان بسته باشد.
- وحشی می گوید:
گرم مجال نگاهی بود ، زبان را چه کنم
حکایتی که نگه میکند زبان نکند
- صائب می گوید:
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست
چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است
- کمال خجندی می گوید:
چندان که می توان سخن دل به ما بگو
عاشق به صوت و حرف تکلم نمی کند
- تمثیل:
گرچه تفسیر زبان روشنگر است
لیک عشق بی زبان روشنتر است